صفحه قبل 1 صفحه بعد

نقدی متفاوت از call of duty advanced warfare

 

 

 

 

امروزه ما با سبک هایی متنوعی روبرو هستیم. تنها یک سبک و یک نام بر سر زبان ها است و خودش را از بقیه جدا می سازد و بیشترین طرفدار را بین گیمر های این کره خاکی دارد آن هم First Person Shooter می باشد و یا به اختصار FPS و تا کنون هزاران بازی در این سبک به دنیای گیم ارائه شده و باز هم همانطور که همه ی شما می دانید و هم اکنون که در حال خواندن این متن هستید تنها نام یک بازی در ذهنتان میدرخشد Call of Duty.این فرنچایز افسار این سبک را به دست خود گرفت و رامش کرد و ایده ی خود را پیاده کرد و با هر نسخه نو آوری ها و استاندارد های جدیدی را به این سبک تزریق کرد تا آن را به کمال برساند به طوری که شرکت های بازی سازی این موقعیت را یک زمینه ی رقابتی فوق العاده جدی تلقی کردند و قوی ترین جنگجویان خود را روانه ی میدان این نبرد خونین کردند . اما این نبرد فقط به یک رقابت و کل کل بین شرکت های بازی سازی نبود بلکه از همان ابتدا پا به پای بازی ها و شرکت های سازنده شان طرفداران این فرنچایز ها به مقابله با یکدیگر پرداختند و هر کجا که سرک می کشیدیم و نامی از این عناوین می دیدیم می بایست خود را برای سیل عظیمی از نظرات و انتقاد های دو گروه آماده میکردیم ولی بهتر است که اینگونه نباشد زیرا …

 

 

2787490-poster

عنوان:اولین DLC بازی COD:Advanced Warfare
با نام Havoc
ناشر:Activision
سازنده:Sledgehammer
پلتفرم:Ps3-Ps4-Xbox360-Xbox one-PC
سبک:شوتر اول شخص
تاریخ عرضه:۲۰۱۵/۰۱/۲۷

640-620x360

اولین DLC بازی COD:Advanced Warfare

همین شرکت ها و بازی سازان و فرنچایز ها هستند که ایده های نوین را ارائه می دهند و هر ساله شما گیمر های تشنه ی بازی را سیراب میکنند پس چه بهتر  که نگاهی منطقی در این زمینه داشته باشیم. اگر دقت کرده باشید بنده تا به اینجا از هیچ شرکت و بازی ای نام نبردم به جز Call of Duty چون نمیخواهم از بحث اصلی که نقد این بازی است خارج شوم و اضافه گویی کنم و همچنین هیچ علاقه ای برای زدن کوچکترین جرقه ای به فیتیله ی بمب نزاع بین طرفداران ندارم. این مقدمه را هم با توجه به دیده ها و شنیده های خودم لازم دانستم که با شما دوستان در میان بگذارم زیرا این مسئله امروزه به معضلی تبدیل شده است.

نسخه ی Advanced warfare شامل چهار DLC می باشد که به ترتیب نام های آنها  Havoc و Ascendance و Supermacy و Reckoning میباشد و علاقه مندان میتوانند با خریداری Season pass  این چهار بسته الحاقی را در زمان عرضه شان. دریافت کنند.
Advanced warfare را میتوان جسورانه ترین نسخه ی این فرنچایز نام برد زیرا Activision و Sledgehammer ریسکی کردند که سال ها در هیچ نسخه ای شاهد آن نبودیم . نسخه ای که با دیدن کوین اسپیسی به ویژه در Cut scene ها حس دیدن یک فیلم Blockbuster هالیودی را داشتیم و استفادهاز تجهیزات علمی تخیلی ای که با قابلیت های آن در میدان جنگ چه در بخش داستانی و چه در بخش چند نفره ورق را به نفع خود برمی گرداندیم. و اما هرچه که بوده گذشته است و اکنون این بازی عرضه شده است و Sledgehammer در این قمار برنده شده است ولی اینطور که معلوم است هیچ علاقه ای به ترک این عادت ندارد و ایده ی شگفت زده کردن گیمرها و طرفداران این سری را هنوز در سر می پروراند و با عرضه ی این بسته ی الحاقی این امر را اثبات کرد.
Havoc چهار مپ جدید برای بخش چند نفره(به نام های core و Drift و Urban و Sideshow) و مهمتر از همه ,بازگشت زامبی هایی که همیشه مورد علاقه ی طرفداران این سری بوده و در گذشته تنبل و لش بودند و هم اکنون با نام Exo Zombies بهینه و تجهیز شده اند را ,نیز ارائه میکند.
خاطرات زنده میشوند
شما به یاد دارید وقتی که Advanced Warfare معرفی شد تریلر هایی زیادی چه قبل و چه بعد از آن عرضه شد که بعضی از آنها مژده از بازگشتن مود دوست داشتنی و فوق العاده جذاب Zombie را داشتند . مود ی که برای اولین بار در نسخه ی World at War شاهد آن و رضایت مندی و شور شعف طرفداران از این مود بودیم . از آن نسخه به بعد باز هم طرفداران چشم به انتظار بودند تا دوباره طعم شیرین زامبی کشی را در این فرنچایز تجربه کنند اما نمیدانستند که باید تا نسخه ی Black ops  صبر کنند. و حالا از آن موقع به بعد ما شاهد چنین جهش و تغییر عظیمی در این فرنچایز نبودیم تا به اینکه Advanced warfare را تجربه کردیم . نسخه ای سراسر تکنولوژی و نوآوری به طوری که بعضا گیمر ها با شنیدن این مسئله که مود زامبی قرار است به این نسخه برگردد کمی نگران میشدند که آیا باید با زامبی های نسل جدید و مجهز به تکنولوژی سر و کله بزنند یا خیر ؟
تا اینکه جواب خود را در اولین تریلری که از این مود عرضه شد گرفتند و هم خوشحال شدند هم ناراحت . خوشحال از بازگشت این مود و ناراحت از بازگشتی چنین قدرتمند و اینکه تجهیزات شما و Exo suit های شما برای Zombie ها هم هست.

با وجود اینکه مود زامبی در این سری متعارف شده بوده و فقط در نسخه هایی که ساخت آن به عهده ی Treyarch بود (مانند World at war و Black ops 1و ۲ )ما افتخار بازی کردن این مود را داشتیم,با این وجود این اولین بار است شرکتی که دستش چندین سال از این سری قطع بود,مجددا دست بر روی دنیای مردگان ندای وظیفه گذاشته و از حق نگذریم باید اعتراف کنیم که واقعا خوب کار کرده است و توانسته  با ارائه دادن مواردی جدید ایراد هایی را در نسخه ی قبلی به رخ گیمر ها بکشد که هرگز به آن مسائل به عنوان ضعف نگاه نمیکردیم و این همان مسئله ی به کمال رساندن این سری در طی سال هاست که عرض کردم . ممکن است شما در هر نسخه رضایت خود را اعلام کنید و خرده ای به بازی نگیرید اما با تجربه ی نسخه ی بعدی متوجه ایرادات نسخه ی قبل میشوید.Sledgehammer توانسته بعضی از نقاط ضعف رنج آور این مود را از دفتر این فرنچایز پاره کرده و دور بیاندازد. شما دیگر لازم نیست که به طرز ملالت آوری کنار پنجره ها به حالت آماده باش بایستید تا سنگر های جادویی پیش روی شما سر هم شوند.ایستگاه های ارتقا و خرید اسلحه در پس زمینه میدرخشند و بدین شکل زمان بین موج حجوم زامبی ها صرفا به ارتقا تجهیزات و اسلحه ,به جای ایستادن و انتظار در یک گوشه, اختصاص داده میشود .
Exo Zombies
در یکی از مواجهات شما با موجی خونخوار از زامبی های پیشرفته در مپ Outbreak  باید برای رسیدن به یکی از ساختمان های تحقیقاتی شرکت Atlas که توسط حجم عظیمی از زامبی ها محاصره شده مبارزه کنید  و در این مواجهه ممکن است حسی آشنا به شما دست دهد اما این حس قبل از آن است که ایستگاه تست Exo suit ها را باز کنید و خود را اسیر شده درون آن و محاصره شده توسط تشکیلات کشنده ی Atlas بیابید.و اینجاست که Exo Zombie ها به عرصه ی ظهور می آیند.

بفرمایید Exo-Zombie

بفرمایید Exo-Zombie

در اینجا شما با موج هایی متراکم تر ,وحشی ترو فوق سریع تری نسبت به هر نوع مود زامبی ای در سری Black Ops روبرو هستید. این زامبی ها تبدیل به کابوس شما برای این مود میشوند به طوری که گاهی دست و دلتان به بازی نمیرود و حس نزدیک شدن به کنترلر را ندارید.با این اوصاف شما میبایست کاملا به توانایی های Exo suit خود از جمله Double jump و Exo dash تکیه کنید تا بتوانید اندکی این نبرد را پا یا پای کنید و فاصله ی خود را حدالمقدور دور نگه دارید تا بتوانید به سرعت خود را از این منجلاب بیرون بکشید چون گاهی در یک چشم به هم زدن خود را میان ده ها زامبی میابید آن هم نه در یک نقطه بلکه در سطح و طبقات مختلف به طوریکه با Jump  زدن از یک کانتینر به کانتینر ی دیگر با گروهی تازه رودر رو میشوید.با چنین وضعی که شمار زامبی ها به سرعت افزایش پیدا میکند, زنده ماندن نیازمند یک کار گروهی همه جانبه است که بتوانید تا بعد از موج  پانزدهم  دوام بیاورید. با وجود اینکه شما Exo suit دارید هیچگونه حس برتری در میدان نبرد ندارید و چندی نمیگذرد که متوجه شوید که آن زامبی های رنگ و رو رفته با بافت های بازسازی شده ی نسخه های قبل با لباس های یک سره ی زرق و برق دار جایگزین شده اند. اگرفکر میکردید زامبی های فیلم  ۲۸Days Later و یا Day Z چشمه ی کوچکی از زامبی های فرز و سریع بود پس به آنها قابلیت Super jump و Exo Dash را بیافزایید تا متوجه شوید که با چنین نسلی روبرو هستید.البته دوستان این نکته را هم گوشزد کنم که فکر پناه گرفتن در اتوبوس بیرون ساختمان تحقیقات به هیچ وجه به ذهنتان خطور نکند.

آماده!حمــــــــــــله!!

آماده!حمــــــــــــله!!

تمام این توصیفات را ندادم که از Exo zombie ها ایراد بگیرم بلکه همین زامبی های پیشرفته و هستند که آدرنالین را به گیمر و هیجان را به بازی نسبت به گذشتگان خود تزریق میکنند. درست مثل خود بازی به تنهایی.
این مود یک لذت تمام عیار به تنهایی نیست بلکه شما برای لذت برن و دست یابی به موج های بالاتر بایستی بیشتر عرق بریزید و زحمت بکشید . در بخش چند نفره و یا مود Survival اصلی خود بازی شما با NPC  و بازیکنانی دست و پنجه نرم میکنید که حد و حدود فاصله را با شما رعایت میکنند و ناگهان با ۲۰ عدد از آنها در ده سانتی متری خود مواجه نمیشوید و این به این معناست که اگر در بخش چند نفره یک قاتل حرفه ای هستید به خودتان غره نشوید و برای این مود حسابی جدا باز کنید و این دورا مجزا کنید.اگر به خوبی قلق Exo suit را در دست دارید میتوایند kill های نمایشی وقهرمانانه زیبایی از زامبی ها بگیرید الیته با اندکی تلاش بیشتر از فشار دادن دکمه ی آنالوگ و استفاده از perk  ه .Steady Aim
یکی برای همه و همه برای یکی.
مثل همیشه اگر بمیرید در راند بعدی Revive میشوید . و پس از زنده شدن در حینی که به سراغ تجهیزات و اسلحه ی خود که در مکان مرگ شما میدرخشد می روید علاوه بر آن  باید شخصا به یک ایستگاه Exo خود را برسانید و یک دست Exo suit جدید برای خود مهیا کنیدو این امرپس از موج دهم قریب به غیر ممکن میشود و این مود کاملا به گونه ای طراحی شده که
از زیرکی و باهوشی شما سبقت بگیرد و گیمر را به چالش بکشاند و در زمانی که شما نتوانید با این مشکلات کنار بیایید یک ضعف عمده برای تیم خود محسوب میشوید و در نهایت به نوبه خود بی مصرف می باشید.پس هر وقت که فکر قهرمانانه ای به سرتان زد به بدبختی جور کردن یک دست Exoskeleton فکر کنید و قبل از تصمیماتی این چنین عجولانه تامل کنید زیرا همانقدر که شما به تیمتان نیازمندید آنها هم به شما احتیاج دارند.
ستاره های بی نور
یکی از نکات عجیب این DLC حظور پر خرج ستارگان هالیوودی همچون John Malkovich , Rose McGowan , نسخه ی پیر شده ی Bill Paxton و  Jon Bernthaبازیگر سریال Walking Dead  , به عنوان کاراکتر بازی می باشد . جدا از دیالوگ های یک خطه ی کمرنگ در بحبوحه ی نبرد با زامبی ها ما شاهد درخششی دیگر از این ستارگان نیستیم و باید این همه پتانسیل را دور بریزیم.

John Malkovich

John Malkovich

همه ی مشاهیر کنار هم

همه ی مشاهیر کنار هم

قدرتExo-Suit  را دریاب
از مود زامبی ها که بگذریم میرسیم به بخش چند نفره و صحبت راجع به مپ های بازی. در گذشته ی این سری مپ های بسته های الحاقی اغلب سطح پایین به نظر میرسیدند و گویی طراحی آنها عجولانه بوده است و سازندگان میخواسته اند وظیفه ی عرضه ی مپ جدید را از سر خود باز کنند و تا ضرب العجل تعین شده مپ هارا به هر شکلی که شده به دست خریداران برسانند که این امر به معایبی همچون جغرافیای ساده و ابتدایی نقشه و کمبود تمیز کاری و ظریف کاری بر روی این نقشه ها نیز ختم میشد. همین مسئله باعث میشد که Call of Duty از رقیب سر سخت خود یعنی Battlefield که نقشه هایی که بدون اغراق میشود گفت یکی از آنها به وسعت سه نقشه ی CODمی باشد, سر خم کند.
اما این ایرادی است که با توجه به سبک ارائه ی بخش چند نفره ی COD به آن نمیشود وارد کرد زیرا COD بر پایه ی مبارزات نفر به نفر یا به اصطلاح Infantry میباشد و طراحی نقشه ها هم باید به گونه ای باشد که پتانسیل این مهم را داشته باشد.
با این وجود و دانستن گذشته ی سرنوشت DLC های این فرنچایز, این بارHavoc با چنین سرنوشتی مواجه نیست.در اینجا چهار نقشه ی زیبا و جذاب داریم که  نهایت استفاده را از توانایی های حرکتی افزوده شده به Exo Suit می برد که در کنار آن هنوز اصالت یک نقشه ی COD به عنوان یک بازی FPS  را حفظ کرده است و این یعنی نقشه ای با چندین نقطه ی زاویه دار , یک حالت اجمالی چرخشی ,پلتفرم هایی دو یا سه طبقه , نقاط مشرف به نقشه و هیچگونه بمب بستی.
ضعیف ترین اما جذاب ترین
نقشه ی Sideshow یکی از چهار Map ایی میباشد که نقاط قوت و ضعف زیادی دارد که برای شما دوستان بر میشماریم.
محیط این نقشه یک مسافر خانه با اتمسفری دلقک گونه را شامل میشود بدین ترتیب افرادی که از دلقک ها وحشت دارند شاهد افت چشمگیری در K/D خود میشوند.این نقشه میدان دید طویلی دارد بدین معنی که اسنایپر ها یا همان ویروس های سری Call of Duty  به طرزی بی شرمانه در گوشه ای کمپ کرده و بازیکنان را کشته و لذت بازی را از دیگران می گیرند.
کلبه های کوچک کاور خوبی را برای شما فراهم میکند اما برای آنهایی که از سبک کلاسیک Run & Gun این سری استقبال میکنند این بار میبایست کمی محتاط کارانه بازی کنند و حواسشان را در این نقشه جمع کنند.با این حال هنوز محیط های باز این نقشه برای مودی که همیشه برای طرفداران لذت بخش است یعنی Uplink  کاملا مناسب است.
دو نقشه ی بعدی Core و Urban میباشند که ممکن است اسم هایی کلیشه ای داشته باشند و شما بتوانید حدس هایی بزنید اما بالعکس این دو نقشه کاملا پیچیده هستند و دارای طراحی جغرافیایی بغرنجی هستند . نقشه هایی تنگ و پیچیده که نبرد پیشرفته را به بهترین شکل  به تصویر میکشند .این نقشه ها شامل  موقعیت های مناسب برای نبرد های هوایی ,مکان هایی زیاد برای ناپدید شدن از دید دشمن و Choke point هایی است که افراد ضعیف و بی دقت در هدف گیری در این نقاط تنگ و خطر ناک به لقاءالله می پیوندند.
نقشه ی Core کاملا حالتی دایره ای دارد که اطراف یک محیط رینگ شکل با چندین نقطه ی ورودی نیز متمرکز شده و افرادی که Air dash های دقیقی انجام میدهند میتوانند به سرعت همچون فشنگ در کناره های نقشه پرسه بزنند و دشمنان را از پشت غافلگیر کنند و یا دید دشمن را نسبت به خود کور کنند و در این مابین افرادی که بیشتر در مرکز این نقشه ی دایره مانند سعی به انجام فعالیت های عام المنفعه دارند بیشتر از هر بازیکن دیگری مهمان افتخاری Killcam میشوند و کم کم تمام بازیکنان با آنها آشنا میشوند و از آنها به عنوان دیوار گوشتی یاد میکنند . به طور کل آنهایی که بخش چند نفره ی COD :AW را تجربه کرده اند میدانند که باید همیشه در حرکت باشند  وگرنه سرنوشت همان دوستان برایشان رقم میخورد.
و اما بالعکس, نقشه ی Urban تقریبا تمام مربع میباشد .در یک طرف نقشه یک سری پله با یک بالکن در انتهای آن است که مکان خوبی برای موقعیت گرفتن تیم هاست و این در حالی است که محیط های باز و فراخ  در سمت دیگر نقشه زمینه ای بسیار مناسب برای دوئل هایی خونین فراهم کرده است.

call_of_duty_advanced_warfare4

محتوای اصلی و چشمگیر این بسته ی الحاقی از بین تمام چیز هایی که تا کنون عرضه کرده ,نقشه ی Drift می باشد نقشه ی بس اصیل و کلاسیک که در خور این فرنچایز است.محیط این نقشه یک فروشگاه مرکزی ویران شده است که سرتا سر با برف سفید پوش شده است. نبرد در این نقشه به پریدن ازیک سازه ی  نوک سفید به دیگری در طبقه ی بالای پاساژ و شیرجه زدن به درون فروشگاه ها در طبقه ی پایین , خلاصه می شود.و این جابجایی و تغییر Level خیلی لذت بخش است. این را هم فراموش نکنید که بعد از مدتی صدای آژیری میشنوید که خبر از آمدن بهمن میدهد. البته باید گفت که طرفداران این سری نباید انتظار بهمنی فوق عظیم همچون بهمن Battlefield 4 و Levolution آن داشته باشند و چه طرفداران این سری خوششان بیاید و چه بدشان بیاید باید بدانند در برابر عظمت نقشه ها و سیستم Levolution یا همان بلا های طبیعی Batllefield 4 کوچکترین حرفی برای گفتن ندارند و این بهمن ارزنی در برابر اقیانوسی از برف در نقشه ی Hangar 21 بتلفیلد ۴ است.اما با این وجود همین بهمن خرده پا نصف بالای نقشه را درو میکندو سبک و سیاق مبارزه را عوض میکند.
تازه اول راه است
در مجموع Havoc یک DLC کامل و خوش ساخت می باشد که از هر زمینه ای بهترین هارا گلچین کرده و مهمتر از همه مود دوست داشتنی این فرنچایز را به طرفدارانش بازگردانده . به عنوان اولین بسته الحاقی Season pass این حجمی عظیم از محتوایی است که ما تا بحال انتظارش را از سری COD داشتیم  و به طوری از سخاوتمندی Activision بهت زده شدیم .
طرفداران تنها به عرضه ی مود زامبی و بازگشت آن به این سری خود را قانع کرده بودند و هیچ گونه انتظاری نسبت به چهار نقشه ی خوش ساخت جدید نداشتند.اگر از دسته ی طرفداران سری COD هستید که لازم نیست بهتان توصیه کنم که این DLC را تهیه کنید و اما اگر از آن دسته طرفدارانی هستید که به دلیل نبود مود زامبی با این فرنچایز قهر کرده بودید باید بگویم از تفکرات قبلی خود دست بشویید و خود را برای این DLC آماده کنید . البته فراموش نکنید که دوستانتان را همار خودتان بیاورید .حتما به یکدیگر احتیاج پیدا میکنید.

hid5batfkp78ixw63nhh

پست های مرتبط

[ یک شنبه 26 بهمن 1393برچسب:,

] [ 19:4 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

صفحه قبل 1 صفحه بعد

ابر مطلب نقد تمامی بازی های walking dead(این بار فلسفه | نقد و بررسی The Walking Dead In Harm’s Way)
عینکِ سارا تا حدودی به کلم دل خوشی می دهد

در دنیاهای آخرالزمانی ، به هیچ چیز امید نیست . امروز میبینی که دوستت زنده است ولی فردا چنازه اش را مشاهده می کنی و شاید روزی بشود که مجبور شوی او را بکشی. آخرالزمان ، داستان های متفاوت و زیبایی خواهد داشت و اگر یک نویسنده ، کارگردان و حتی بازیساز (موضوع اصلی ما) معنی آخرالزمان و بازی کردن با احساسات انسان را بفهمد می تواند به خوبی از در داستان هایش استفاده کند .از صحبت اضافه و بیهوده پرهیز می کنیم و به بررسی قسمت جدید بازیِ “مرده ی متحرک” بپردازیم.

 

The Walking Dead Season 2 1 در بحبوحه ی ویرانی | نقد و بررسی The Walking Dead Season 2 Amid The Ruins

کاورِ تبلیغاتی بازی

The Walking Dead Season 2 Amid The Ruins| در بحبوحه ی ویرانی

سازنده : Telltale Games

سبک : ماجرایی ، وحشت بقا

مدها: تک نفره

پلتفرم: PC , PS3 , X360 , PSVITA , MAC , IOS And Android

نکته: برای خواندنِ نقد قسمت قبلی و اطلاعاتی در موردِ بازی به این لینک مراجعه فرمایید

در رسانه های تصویری ، نمونه های آخرالزمانیِ خوبِ بسیاری را دیده ایم . از جمله ی آنها می توان همین سریال مرده ی متحرک و بازی های آخرین ما ، فضای مرده و غیره را نام برد. استدیوی تل تیل در ساخت بازی های آخرالزمانی خوشبختانه به مهارتِ بسیار بالایی رسیده از آنجا که توانست تنها با ساخت یک بازی و عرضه ی آن به صورت دانلودی به مقام بهترین بازی سال دست یابد . و از قضا این بازی نیز فصل اول مرده ی متحرک بوده و فضای آخرالزمانی داشت . این است که تا حدودی به این استدیو و توانایی ساخت بازی ماجرایی ایمان داریم. اپیزود چهارمِ مرده ی متحرک ، که با عنوانِ در بحبوحه ی ویرانی به تازگی عرضه شده است ، آغازی است بر یک پایان طوفانی ؛ پایانی بسیار بهتر از بازیِ ” گرگی در میان ما”

The Walking Dead Season 2 21 628x353 در بحبوحه ی ویرانی | نقد و بررسی The Walking Dead Season 2 Amid The Ruins

تصویری که قبل از شروع این اپیزود می بینید

آن چه گذشت : گروه ، به کمکِ کلمنتاین و نقشه ی شخصیتِ جدیدِ “جِین” از دست گروه کارور فرار می کنند و هزاران زامبی را به جان آن ها می اندازند. کارور همان طور که در نقد قبلی خواندید ؛ به طرز اسف باری کشته می شود و البته حقش است. حالا شما باید همراه با گروهتان از میان زامبی ها فرار کنید. البته شما با خونِ بدنِ دیگر زامبی ها مجهز هستید و متحرک ها به سختی شما را در میان خودشان شناسایی می کنند.

و ادامه ی راه …

این نقد در واقع لو دهنده  ی داستانِ کامل بازی است به طوری که از نقد اپیزود قبلی نیز بیشتر داستان بازی را اسپویل می کند

ابتدایِ “در بحبوحه ی خطر” پایانِ مبهم در معرض خطر را کامل می کند ؛ در پایان آن بازی (که متاسفانه الان باید اسپویل شود) شما باید تصمیم بگیرید که دستِ Sarita را قطع کنید و یا “متحرکی” که دست او را گاز گرفته است را بکشید . با توجه به یکی از این دو انتخاب شما بازی ادامه خواهد داشت. بازی دو حالت خواهد داشت ؛ اگر شما دست او را قطع کرده باشید فریادِ Sarita شروع می شود و او از کلمنتاین می پرسد که چرا دست او را قطع کرده است قبل از اینکه زامبی را بکشد. کنی همراه با مایک برای کمک می آیند و Sarita را می برند. مایک در حال کشتن زامبی هاست که یک دفعه خون ریزی ساریتا ( از این پس از نام فارسی استفاده می کنیم) افزایش پیدا می کند و او به سوی مرگ می رود.کنی کلمنتاین را سرزنش می کند و بسیار از دست او عصبانی است و اینجاست که شما باید تصمیم بگیرید آنها را ترک کنید و یا هنوز در بین کنید و ساریتا و مایک باقی بمانید . اگر باقی بمانید و سعی کنید از خود دفاع کنید ؛ کنی هر لحظه از دست شما عصبانی تر می شود و مایک جلوی کنی را میگیرد.

اگر شما زامبی ای که به ساریتا حمله کرده را بکشید:ساریتا وحشت کرده سپس کنی و مایک همراه با او فرار می کنند و کلمنتاین نیز تنها می ماند. اما برای نیک ، لوک و سارا چه اتفاقی افتاده است ؟ آنها نیز به سمت جنگل فرار می کنند.

The Walking Dead Season 2 5 628x353 در بحبوحه ی ویرانی | نقد و بررسی The Walking Dead Season 2 Amid The Ruins

جِین مهم ترین شخصیت اپیزود جدید است که در قسمت قبل با نقشه اش موفق شد به همراه دیگران از دستِ کارور فرار کند

کلمنتاین متحرک های بیشتری را می کشد . اکنون دیگر او هیچ کدام از اعضای گروه را نمی بیند . فریاد بزنید و کنی و لوک را صدا کنید و یا ساکت باشید تا زامبی ها و یا متحرک ها (هر دو درست هستند) صدای شما را نشنوند. بعد از آن ، یک نفر به طرز وحشتناکی شما را از پشت می گیرد . ابتدا فکر می کنید که کارتان تمام است ولی در واقع او ربکاست ! ربکای باردار. او از دیدن کلمنتاین بسیار خوشحال است و به او می گوید که لوک نیز با او بود ولی از هم جدا شده اند.این دو نفر سپس همراه با یکدیگر به راه می افتند. هر دوی آنها سعی می کنند یک مکان خالی بین زامبی ها برای فرار پیدا کنند اما تلاششان بی فایده است که یک دفعه کلمنتاین و جین به یکدیگر برخورد می کنند و هر دو کمی می ترسند. جین به کلمنتاین و ربکا می گوید که آرامش خود را حفظ کنند و آرام راه روند.اما ربکا وحشت از این همه زامبی وحشت کرده و در یک جا بی حرکت و ترسان ایستاده است.جین برای کمک به او نمی آید . اما با کمی درنگ به سمت کلمنتاین و ربکا می رود تا با کلمنتاین نقشه ی خوبی بکشند. نقشه ی آنها این است که کلمنتاین توجه یک متحرک را به جلب کند و از آن طرف جین زامبی را بکشد تا از او برای حرکت در بین زامبی های دیگر و قایم شدن در پشتش استفاده کند . خوشبختانه جین ، ربکا و کلمنتاین (سه عضوِ مونث در گروه) موفق به فرار می شوند و از میان جنگل حرکت خود را آغاز می کنند .

The Walking Dead Season 2 3 628x352 در بحبوحه ی ویرانی | نقد و بررسی The Walking Dead Season 2 Amid The Ruins

دو دوست خوب یعنی ساریتا و سارا از میان ما می روند

در میانه ی راه ، ربکا لحظه ای توقف می کند . کلمنتاین از او می پرسد که چه شده ، ربکا می گوید به دلیل باردار بودن  به انرژی بیشتری نیاز دارد . کلمنتاین به او دلداری می دهد. جین صبر می کند و از ربکا می پرسد که “تو می خوای با بچت چی کار کنی ؟ ” ربکا عصبانی می شود ، با این که جین نیز عذرخواهی می کند. بحث کوتاهی بین این دو نفر شکل می گیرد ولی در نهایت مشخص می شود که جین نیز خواهری داشته که از مرگ او ناراحت است و به همین دلیل رنج زیادی را تحمل می کند . نام خواهر جین ، “جِیمی” است.

این سه نفر ، به منطقه ی Parker’s Run  می رسند. جایی که یک مجسمه از فداکاری انسان ها دیده می شود. مجسمه ای که نماد بازی جدید است و کاراکترهای بازی خیلی به آن نگاه می کنند. اما هیچ حرفی به زبان نمی آورند. در آنجا بانی و مایک دیده می شوند که از دیدن آنها بسیار خوشحالند. کنی در کنارِ جسد همسرش خوابیده ؛ کلمنتاین سعی می کند با کنی حرف بزند ولی این دفعه کنی تماما بر سر او غر زده و همه چیز را تقصیر یک دختر بچه می اندازد. در ادامه جین و کلمنتاین برای پیدا کردنِ لوک ، سارا و نیک و همین طور مقداری آب و غذا به سمت جنگل می روند . همه ی افراد با این تصمیم موافقند ( از اینجا به بعد رابطه ی بین جِین و کلمنتاین عمیق تر می شود )

The Walking Dead Season 2 1 در بحبوحه ی ویرانی | نقد و بررسی The Walking Dead Season 2 Amid The Ruins

کنی عصبانیتش را به طرز بدی روی زامبی ها خالی می کند

در میانه ی راه ، جین به کلمنتاین می گوید که مطمئن نیست آنها بتوانند سارا و یا دیگر افراد را پیدا کنند . اما شما می توانید با او مخالفت کنید . به هر حال ، جین می گوید که به هیچ کس به غیر از کلمنتاین اعتماد ندارد ؛ به خاطر اینکه کلمنتاین باهوش و صادق است. جین از خواهرش برای کلمنتاین می گوید ، و این که سالانه برای بازدید از یک پارکِ تفریحی در ویرجینیا ، در تابستان به آنجا سفر می کردند . به نظر می رسد چیزی او را آزار می دهد . اتفاقی در مورد خواهرش اما دیدنِ چند متحرک در ادامه ی راه ، او را از صحبتش باز می دارد. کلمنتاین و جین ، دو تا از آنها را می کشند و جیب های آنها را می گردند اما تنها چیزی که پیدا می کنند یک چاقوست همراه با عینکِ سارا. این نشان می دهد که سارا هنوز زنده است. جین به کلمنتاین آموزش می دهد که همیشه از مرگ یک زامبی باید مطمئن شد. آنها یک بحث را در مورد سارا شروع می کنند که یک دفعه صدای جیغِ سارا و صدای لوک شنیده می شود. در ادامه سازندگان شما را با صحنه ی بسیار آزار دهنده ای مواجه می کنند . اگر نیک زنده باشد ، شما او را در حالی میبینید که به زامبی تبدیل شده و در میانِ یک قفس گیر افتاده است. کلمنتاین به زجر آور ترین شکل ممکن کله ی او را با تبرش از بین می برد و سپس آن دو به حرکتشان ادامه می دهند. پس از کشتنِ چند متحرک ، در آن طرفِ یک دیواری از اشیاء ، دری را مشاهده می کنند و صدای سارا را از پشت آن در می شنوند. متحرک ها سعی می کنند در را باز کنند و وارد شوند . جین به کلمنتاین می گوید که سعی کن راهی پیدا کنی تا حواس آنها را پرت کنیم . کلمنتاین فکر بکری به ذهنش می رسد. جسدِ یکی از زامبی ها را در صندلی جلو ماشینی می گذارند تا صدای بوق همه جا را فرا گیرد. زامبی ها به سمتِ جین و کلم می آیند اما آنها از درِ پشتیِ خانه ای فرار می کنند و به داخلِ خانه ای که سارا و لوک در آن هستند می رسند.لوک از دیدنِ آن دو خوشحال می شود . اما سارا در جایی خشکش زده و تکان نمی خورد . لوک سراغِ نیک را می گیرد که در نهایت از خبر مردنِ او بسیار ناراحت می شود. زامبی ها به درون حجوم می آورند . در ادامه شما باید سعی کنید که سارا را از جایش بلند کنید و اگر او بلند نشد ، جین سعی می کند شما را از کمک کردن به او منصرف کند. حال شما دو انتخاب دارید ، یا اینکه پیش سارا بمانید و یا اینکه همراه جین و لوک از آنجا خارج شوید . اگر پیش او بمانید ، می توانید او را با سیلی ای نجات دهید. در میانه ی راه ، جین روشِ مرگ خواهرش را توضیح می دهد . جِیمی خواهرِ کوچکترِ جین بود که بعضی مواقع از دستِ این دنیای آخرالزمانی خسته می شد . در پاره ای از اوقات ، جین موفق می شد او را برای حرکت کردن متقاعد کند و در پاره ای دیگر ، مجبور می شد او را حمل کند. اما روزی از روزها ، آنها در یک پشت بام توسط زامبی ها محاصره می شوند . جین از خواهرش می خواهد که برای نجات جانش بپرد اما او نمی پرد. در نهایت جین مجبور می شود خود را نجات دهد در حالی که خواهرش می میرَد.

The Walking Dead Season 2 4 554x365 در بحبوحه ی ویرانی | نقد و بررسی The Walking Dead Season 2 Amid The Ruins

عینکِ سارا تا حدودی به کلم دل خوشی می دهد

در بازگشت ، آنها متوجه می شوند که ربکا درد بسیار زیادی را تحمل می کند . بانی از کلمنتاین می خواهد که با کنی صحبت کند زیرا او تنها کسی است که در رابطه با به دنیا آوردن بچه ها اطلاعات دارد. در ادامه کلمنتاین قبول می کند و برای صحبت کردن با کنی به درون چادر می رود. کنی از مرگِ ساریتا بسیار ناراحت است اما کلمنتاین او را آرام می کند و به بیرون می آورد. کنی به همه اعلام می کند که آب و مقداری لوازم پزشکی نیاز است. اعضای گروهِ جدید سعی می کنند این لوازم را پیدا کنند . (شما باید انتخاب کنید ابتدا همراه جین بروید و یا همراه با بانی و مایک) در هر صورت شما باید هر دو را همراهی کنید.

هنگامی که با جین می روید ، ذهن جین کمی مشغول است و معلوم نیست در کدام باغ به سر می برد. به نظر می رسد که او کلمنتاین را مانند خواهر نداشته ی خود می داند. آنها در طبقه ی بالای ساختمانی ، محیطی امن و ایده آل برای به دنیا آوردنِ فرزندِ ربکا پیدا می کنند . به هر حال درِ آن قفل است و جین  با چاقو ای که پیدا کرده است برای باز کردنِ آن تلاش می کند.کلمنتاین به جین هشدار می دهد که غریبه ای را در دوردست مشاهده کرده است که به سمت آنها می آید . آنها به دلیل آمدن او مخفی می شوند و کلمنتاین او را منحرف کرده تا جین اسلحه ی کمری ای که او با خود دارد را از دستش بگیرد . نامِ آن مرد “آروو” است . یک اسپانیایی اصیل که مقداری نیز انگلیسی بلد است . دستِ او نیز در هنگامِ گرفتنِ اسلحه می لرزد . او کیفی را نیز به همراه داشت. کلمنتاین درونِ آن کیف انواع لوازم پزشکی و یک قرص آرام بخش پیدا می کند. شما می توانید کیفِ او را به کلی بر دارید و یا آن را به او برگردانید. جِین سپس به او حمله می کند و می گوید : نمی خوام دیگه تو  رو این طرفا ببینم . آروو فرار می کند.

The Walking Dead Season 2 2 628x353 در بحبوحه ی ویرانی | نقد و بررسی The Walking Dead Season 2 Amid The Ruins

ربکای باردار سختی بسیار زیادی را تحمل می کند

در هنگامی که شما با بانی و مایک نیز می روید ، یک کت برای ربکا (به جای پتو) و ظرف آب را پیدا می کنید که درِ آن قفل شده است اما پنجره اش باز است . بانی تصمیم می گیرد که به وسیله ی پنجره ، در را از داخل باز کند که یک دفعه یک زامبی دستِ او را می گیرد. مایک درب را شکسته و به موجود حمله می کند. و دستان او را از پشت می گیرد. کلمنتاین نیز با یک ضربه ی بی نظیر در سرِ زامبی ، کار را تمام می کند . وقتِ بردنِ آب رسیده. مایک هر دو ظرف آب را در دستانش می گیرد و آنها راه می افتند. در میانه ی راه راکونی مشاهده می شود. مایک ، بانی و کلمنتاین سعی می کنند آن راکون را بگیرند ولی وقتی خانواده ی او را نیز می بینند رهایش می کنند.

این سه نفر به سمتِ دیگر اعضا باز می گردند ؛ اما یک دفعه متحرک ها حمله می کنند ؛ کنی (شاید همراه با مایک) برای دفاع می روند و دیگر افراد ، به سمت محلی که جِین و لوک حضور دارند . فرار می کنند . همگی به آنجا می رسند و از این که می بینند جین و لوک به راحتی در حال صحبت هستند ناراحت و عصبانی می شوند. ربکا خیلی درد می کشد و جیغ می زند. در اینجا شما می توانید قرص های آرام بخشی را که به دست آورده اید به او بدهید تا کمی آرام شود. همه ی افراد برای دفاع در برابر متحرک ها به بیرون می روند . تعدادی از آنها را می کشند اما این موجودات بیشتر از آن هستند که فکر می کردند. لوک و کلمنتاین یک جسمِ سنگین و بزرگی را در مقابل درب قرار می دهند . زامبی ها برای شکستن درب به آن می کوبند که یک دفعه ، قسمتی از طبقه ی بالا فرو میریزد و جِین و سارا نیز به پایین سقوط می کنند. شما می توانید به جِین بگویید که برود سارا را نجات دهد که در این صورت نیز تلاش شما بی فایده بوده و سارا جانش را در مقابل زامبی ها از دست می دهد و در مقابل جِین نجات پیدا می کند. زامبی ها از آن طرف می خواهند هجوم بیاورند اما کلمنتاین با از بین بردنِ اهرمِ دیگر ، آن ها را به پایین می اندازد. اکنون بچه ی ربکا به دنیا آمده است ولی به نظر می رسد که مرده است زیرا هیچ حرکتی نمی کند. اما ناگهان با یک سرفه ی جانانه خیال همه را راحت می کند ! برای اولین بار و یا شاید هم بیشتر ، بچه ای در این دنیای آخرالزمانی به دنیا آمده است. کودکی مذکر که امید را به همه باز می گرداند. گروه باید فردا سفرِ خطرناکِ خود را در حالی که جین نیز دیگر در میان آنها نیست (از گروه جدا می شود) به دلیل برف و بوران به سمت شمال آغاز کنند . اما همیشه همه چیز به وفق مراد نیست.

The Walking Dead Season 2 6 628x353 در بحبوحه ی ویرانی | نقد و بررسی The Walking Dead Season 2 Amid The Ruins

انتهای اپیزودِ چهارم

در میانه ی راه ، آروو و دوستانِ اسپانیایی اش با اسلحه به گروه حمله می کنند. کلمنتاین یک دفعه ربکا را می  بیند که دارد تبدیل به زامبی می شود. حال شما می توانید تصمیم بگیرید که به ربکا شلیک کنید و یا کنی و دیگر اعضا را برای کمک صدا کنید که در هر دو صورت بازی با چند شلیکِ دیگر و به صورتی مبهم تمام می شود …

قسمتِ چهارم ، دارای داستانِ جالبیست که آن را از دیگر قسمت ها جد کرده و به قسمتِ سوم شبیه می کند . بازی در قسمتِ قبل یک شخصیت بد را معرفی کرد . اما در این  قسمت داستانِ به دنیا آمدنِ یک بجه را روایت می کند. بچه ای که در دنیایی آخرالزمانی به دنیا می آید و این دنیا چقدر متفاوت است . بله ، دنیاهای آخرالزمانی خیلی متفاوت است . اما قضیه ی مجسمه .باید بروید از سازندگان بازی بپرسید که قضیه ی این مجسمه چیست اما به عقیده ی من و بسیاری از دوستان ، این مجسمه این سوال را در ذهن مخاطب و همین طور شخصیت های بازی پدید آورد که آیا واقعا در آخرالزمان نیز افراد به یکدیگر کمک می کنند؟ و از جانِ خود برای دوستان و هم نوعانشان می گذرند ؟ جواب را باید در کلِ اپیزود های عنوانِ مرده ی متحرک و همین طور فصل اول جست و جو کنید.

The Walking Dead Season 2 7 628x353 در بحبوحه ی ویرانی | نقد و بررسی The Walking Dead Season 2 Amid The Ruins

سارا در این نسخه به طرز وحشتناکی می میرد

صداگذاری بازی بسیار جذاب است. در تمام بازی یک موسیقی آرام و البته ناراحت کننده پخش می شود. این روند در قسمت های قبلی نیز همین طور بوده و ریتمِ موسیقی در مواقعِ هیجانی بیشتر خواهد شد . در نتیجه شما در تمام قسمت های بازی و بهتر است بگوییم در بیشترِ قسمت های آن موسیقی ای را خواهید شنید.

برای خواندنِ نقدِ قسمت های دیگر مانند گرافیک و گیم پلی به نقدِ اپیزود قبلی که لینک آن در ابتدای این صفحه داده شد مراجعه کنید

در پایان باید گفت اپیزودِ چهارم دارای داستان جدیدیست که آن را از تمام قسمت های دیگر متمایز می کند و تمام مقدمات را برای یک پایان طوفانی فراهم کرده است . اگر می خواهید از اپیزود پنجم (که هنوز عرضه نشده است) لذت کامل را ببرید ، باید این قسمت را نیز تجربه کنید.

 

 

 

 

The Walking Dead Season 2 628x190 در بحبوحه ی ویرانی | نقد و بررسی The Walking Dead Season 2 Amid The Ruins

*برای دیدن دومیش برو ادامه..................*

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 14 مرداد 1393برچسب:,

] [ 10:11 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

صفحه قبل 1 صفحه بعد

عنوان Dead Island ادامه خواهد داشت

علی رغم نمرات نه چندان جالبی که Dead Island: Riptide از طرف منتقدان دریافت کرد ، ولی به نظر می رسد که زامبی ها هنوز هم محبوبیت بسیار بالایی نزد گیمرها دارند. چرا که ناشر این سری یعنی Deep Silver اعلام کرده است که سری Dead Island همچنان دنباله هایی خواهد داشت.

 Dead Island

Guido Eickmeyer کارگردان خلاق Deep Silver در گفتگویی با سایت Reddit اعلام کرده است :

  من نمی توانم انتظار این را داشته باشم که ساخت این سری در این نقطه متوقف شود.

قسمت اول Dead Island در سال ۲۰۱۱ منتشر شد و امسال نیز شاهد عرضه ی Dead Island: Riptide بودیم و وقتی که از Guido Eickmeyer در مورد امکان ساخت قسمت سوم سوالی پرسیده شد ، پاسخ او به طرفداران علاقه مند مثبت بود اما از ارایه هرگونه جزییات بیشتر خودداری کرده است.

او در این مورد اظهار داشته است :

من فقط می توانم به شما بگویم که کمی بیشتر صبر کنید و سپس برخی از چیز هایی واقعا خوب در مورد Dead Island نشان داده خواهد شد.

جدیدترین قسمتی که از این سری در حال ساخت است عنوان Dead Island: Epidemic می باشد که در سبک MOBA ( مبارزاتی در سبک مولتی پلیر آنلاین ) خواهد بود.

TechLand که سازنده ی سری Dead Island می باشد ، هم اکنون بر روی بازی Hellraid کار می کند.

[ یک شنبه 12 مرداد 1393برچسب:,

] [ 21:50 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

صفحه قبل 1 صفحه بعد

نقد بازیDead Island: Riptide

چقدر بد است وقتی که انتظار داری به پایان خوش ماجرا رسیده ای اما در اصل، آغازی دردسر زا در پس این پایان در انتظارت است. اصرار، سماجت و بی قانونی مردگان متحرک، شما را به آغازی دعوت کرده تا پایان زیبا و دلچسب حاصل از گریز از جزیره ی Banoi را به باد فراموشی بسپارید. جزیره ی مرده ی دیگری در انتظارتان است….

 

نام: Dead Island: Riptide

سازنده: Techland

ناشر: Deep Silver

سبک: Action / Zombie Bash’em Up / Survival

پلتفرم: PC / X360 / PS3

33f بهشت جهنمی | نقد و بررسی Dead Island: Riptide

سال ۲۰۱۱ بود که به همت Techland و Deep Silver یک IP جدید متولد شد که با نمایش جدیدی از خلاقیت در یک بازی open world، موفق شد به فروشی قابل قبول برسد و متای خود را در بهترین شرایط، به عدد ۸۰ در بهترین شرایط برساند. اما آنچه که یک ریسک برای سازندگان تلقی می شد، سبک این بازی بود؛ چرا که ژانر هایی با محوریت زد و خورد محض به دید بسیاری خوش نمی آید؛ در اثبات این موضوع می توان آغاز نمرات این بازی از ۳/۱۰ الی ۹/۱۰ را مثال زد که از سوی سایت های مورد تایید متاکریتیک و رده بندی بازی ها، اعطا شد.

داستان نسخه اول به گونه ای بود که اکثریت را به این تفکر واداشت که اولین و آخرین Dead Island را تجربه کرده اند اما این گمانی مورد تایید صاحبان این IP نبود. سال گذشته Dead Island: Riptide تایید شد تا به عنوان دنباله نسخه ی اول، باری دیگر جزیره ی مرده را ملاقات کنیم. همین اشاره کوچک به داستان Riptide کافی بود تا به حضور شخصیت های اصلی نسخه ی قبل در این بازی، گمان زد که البته این حدس، خیلی سریع به تایید سازندگان رسید.

این بار Riptide شما را در مقابل زامبی های منحوس قرار می دهد، جریان و خروش آب را دشمن تازه ی خود بدانید…

e68022a95a274d4465c02c3cfe532b79 content large بهشت جهنمی | نقد و بررسی Dead Island: Riptide

جزیره ی همچنان مرده

اگر داستان نسخه نخست را ندانید، قطعا در ایجاد ارتباط با Dead Island: Riptide به مشکل بر خواهید خورد. از این رو در آغاز بازی Purna (یکی از شخصیت های مونث بازی) با همان صدای نسبتا خشنش چگونگی گرفتاری در جزیره Banoi و اتمام نبرد در این جزیره و فرار از آن جا را روایت می کند. در همین ابتدای کار با یک اسپویل بی نظیر مواجه می شوید؛ خیلی زیباتر بود تا در موازات روند بازی با فلش بک ها و دیالوگ ها به داستان نسخه ی قبل اشاره شود، کاری که عدم رخدادش را به راحتی می توان رو حساب کم کاری داستان نویسان گذاشت.

سوار بر یک کشتی نظامی، در حین فرار از Banoi نفرین شده هستید و به خیال خود به دردسر ها این طلسم، پایان داده اید اما آب و باد و مه همه در کارند تا مکافاتی تازه را تجربه کنید. در حالی که چهار شخصیت نجات یافته از نسخه پیشین در زندان این کشتی به سر می برند، شخصیت جدیدی به نام John Morgan مفتخر به آشنایی با این چهار نفر می شود، جان آشپز این کشتی نظامی بود که از چندان احترامی از سوی همسفرانش برخوردار نیست. پس از سرگیجه ای مشکوک چشمانتان را باز می کنید و فقط تنهایی و تاریکی و سکوت را می یابید. چند قدم جلوتر می روید و سرباز هایی را می بینید که تبدیل به زامبی شده اند. فقط یک هدف: فرار و بقا. به لطف چندی از دوستان مسلح بر اوضاع مسلط می شوید لاکن طوفان کشتی تان را به صخره ای می کوباند و…

صبح روز بعد در ساحل و در کنار چندین جنازه به هوش می آیید؛ اینجاست که جزیره ی Palanai به شما خوش آمد می گوید و به تلاش برای بقا دعوتتان می کند.

داستان بازی شروعی مشابه نسخه قبل دارد و در آغاز، تظاهر به گنگ بودن دارد. داستان بازی با جهت شخصیت پردازی و حضور تام شخصیت قسمت های پیشین، تکرار و تاکیدی از قسمت اول جزیره مرده است و این مورد، قطعا برای کسانی که سابقه ی تجربه ی نسخه اول را دارند، چندان خوشایند نیست. حضور نه چندان پر رنگ سایر شخصیت ها در روند و پیشرفت داستان، بهانه ای است تا داستان DI: Riptide را به تک شخصیتی و تک محوری بودن داستان محکوم کنیم.

di riptide sinful celluloid بهشت جهنمی | نقد و بررسی Dead Island: Riptide

جان، اسیر جدید جزیره ی مرده

قصه ی معروف زامبی کُشی

روند بازی جزیره ی مرده به گونه ای است که به خواست هر کسی خوش نمی آید و تنها آن دسته از بازیبازانی که به دنبال خون و خونریزی هستند، با اکشن این بازی ارتباط برقرار می کنند. شاید چندان صحیح نباشد تا بخواهیم Dead Island را در زمره ی بازی های ترسناک قرار دهیم چرا که تنها حضور زامبی ها، شباهت این بازی با بسیاری از عناوین ترسناک را رقم زده. از این رو ذهنیت این موضوع که بسیاری از استاندارد های سبک ترس را در این بازی مشاهده کنید را نداشته باشید چرا که DI: Riptide تنها در القای حس بقا و زامبی کُشی معطوف است. محوریت اکشن بازی در بهره گیری از سلاح سرد می باشد و در اندک مراحلی، قابلیت استفاده از تفنگ هم میسر می شود که البته بسیار محدود است. همچون نسخه ی قبل، اسلحه های سرد مشمول استحلاک می شوند و ارتقا و ترمیم آن ها، امری رایج است. از این رو قابلیت حمل چند سلاح بطور همزمان نکته ای مثبت در راستا تلقی می شود. سازندگان با پیاده سازی این دو سیستم سعی داشته اند تا بازیباز را وادار به تجربه ی اکشن بازی با سایر اسلحه ها کنند اما وفور پول ]در مقام پوینت[ که به کمک ترمیم اسلحه ها می آید، عملا این سیاست را خنثی کرده است. از آغاز تا پایان بازی، مراحل بازی بر این فرمول پیاده شده اند که ابتدا با استفاده از وسیله نقلیه و منطقه مد نظر برسید و زامبی ها سر راه و متمرکز در محوطه مورد نظر را بکشید و ماموریت را به اتمام برسانید؛ این شیوه با توجه به مدت زمان گیم پلی بازی که چندان کم هم نیست، ضمن فیزیک نه چندان جالب بازی حین سلاح سرد، با کمبود سلاح گرم ترکیب شده تا بتوانیم بازی را به عدم تنوع مراحل محکوم کنیم.

DI 5 610x343 بهشت جهنمی | نقد و بررسی Dead Island: Riptide

مبارزه با این غول پیکر ها حال و هوای باس فایت به بازی بخشید

اما برسیم به هوش مصنوعی بازی که همچون نسخه قبل، تحسین برانگیز نیست و باهوشی افراطی زامبی، به اصالت و تعریف ها از این موجودات احمق، طعنه زده است. یکی از عوامل موفقیت این بازی محیط open world آن بوده که در این بازی آنطور که باید ایفای نقش نمی کند مگر در استفاده از وسایل نقلیه و مزاحمت بوجود آمده از زامبی ها در مسیر ها و اندک مراحل فرعی نه چندان با ارزش. اما جالب آن است که اگر در محوطه ای را پاک از هرگونه زامبی کنید و پس دو دقیقه به آنجا بازگردید، باز هم ضیافت زامبی ها را شاهد خواهید شد.  نوار محدودیت انرژی هم در بازی تعبیه شده تا ضمن پایبندی به اصول، در ایجاد حس دلهره و البته بقا، نقش بسزایی داشته باشد. HUD هم از ارکان بازی های دنیای آزاد شده و DI: Riptide هم از این قاعده مستثنی نشده است. سیستم چک پوینت بازی هم به طرز عجیبی پیاده شده؛ اگر در حین نبردی ناکام شوید، در حالی که انتظار دارید تا از آخرین چک پوینت کار خود را آغاز کنید، دقیقا از همان جایی که بوده اید بازی شروع می شود و حتی تعداد زامبی هایی هم که کشته اید، در زامبی های پیش رویتان کسر می شود؛ این سیستم در خلاف تعریف بازی های ویدئویی و ایجاد چالش قرار گرفته که به صراحت می توان آن را یک ایراد محوری خواند.

جا دارد تا از دردسر استفاده از وسایل نقلیه هم یادی کنیم؛ به خصوص استفاده از قایق ها که زامبی به راحتی از آن بالا می آیند و شما را وادار به توقف می سازند؛ هر چند این عامل در القای حس دلهره جهت مثبتی دارد، اما باز هم از دیدگاه هوش، در برابر تعریف زامبی قرار می گیرد.

این را هم باید عارض شد که اگر به خاطر بخش چند نفره این بازی قصد خرید آن را دارید، سریعا از این تصمیم صرف نظر کنید چرا که این بخش تنها به یاری نکات منفی بازی می شتابد.

go.php  بهشت جهنمی | نقد و بررسی Dead Island: Riptide

سماجت دردسر زای زامبی ها!

امواج پر خروش آغشته به خون

متاسفانه موتور گرافیکی که Techland در عناوین اخیر خود از آن بهره برده، تحسین چندانی را به سمت خود جلب نکرده است. پیش عرضه ی Riptide سازندگان بر این وعده بودند که از حداکثر قدرت این موتور گرافیکی بهره خواهند برد اما همانگونه که انتظار می رفت، ماکزیموم این قدرت تاب مبارزه با سایر رقبایش را ندارد. بازی با توجه به محیط وسیعی که دارد، از گرافیک فنی و بافت های نسبتا با کیفیتی بهره می برد اما به دلایل بسیاری، بایست ضمن تعریف از طراحی ها هنری بازی، اتمام تحسین از شاخص گرافیک این بازی را اعلام کرد. باگ گرافیکی همچنان یار و یاور Dead Island هستند و در این نسخه، افراط دیده می شود از جمله فرورفتن اشیا در یکدیگر یا استفاده از نردبان بصورت مضحکانه. فیزیک بازی هم مانند نسخه قبل امکان برداشت و پرتاب بسیاری از اشیا را به شما می دهد اما استفاده از این جنبه ی فیزیک بازی، جز تفنن و اتلاف وقت نیست. خوش اقبال بودیم که بازی اول شخص است وگرنه فیزیک فوق العاده بد بازی از جهت حرکت اعضای کارکتر ها، بشدت آزار دهنده واقع می شد. چرا که این فیزیک خشک حتی در دمو های بازی قابل مشاهده است چه  برسد به مواقع In-Game. سطح کیفی پایین حرکت اعضای صورت شخصیت ها به هنگام صحبت کردن، از سایر نکات آزار دهنده بازی در بخش گرافیکی است.

البته شرایط جوی جزیره ی Palanai باران های بسیاری را به ارمغان آورده که ضمن رود بزرگ موجود در این جزیره، افکت آب و باران را در این بازی، از عوامل قابل تجلیل این شاخص معرفی کرده است.

go.php  بهشت جهنمی | نقد و بررسی Dead Island: Riptide

تنها ظاهرش زیباست

وقتی حرف از خونریزی و زامبی کُشی می شود، صدای شکستن استخوان های زامبی ها یکی از رکن ها می شود که در این بازی هم رعایت شده. موسیقی بازی هم حال و هوای شرقی و دلهره ای خود را حفظ کرده اما در بخش صداپیشگی کاراکتر ها، بایست اعتراف کرد که Riptide یکی از بدترین بازی هاست اما در مقابل، صداگذاری محیط و بهره گیری از جزئیات بالای جزیره، تحسین را ممکن می سازد.

و…

و این که ای کاش سازندگان از اشتباهات خود در نسخه ی قبلی درس می گرفتند تا ضمن شکست در عرضه ی نسخه دوم، خاطرات ما را با اولین Dead Island و برخی ایده های خلاقانه اش، بر باد ندهد. سخت است که انجام یا عدم تجربه ی این بازی را پیشنهاد کرد اما تنها می توان گفت که اگر از آن دسته کسانی هستید که چندان رابطه ی خوبی با زامبی ها ندارید، به هیچ عنوان سمت Dead Island: Riptide نروید چرا که رابطه تان را با زامبی ها بد تر می کند!

Dead Island بهشت جهنمی | نقد و بررسی Dead Island: Riptide

پست های مرتبط

[ یک شنبه 12 مرداد 1393برچسب:,

] [ 21:48 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

صفحه قبل 1 صفحه بعد

نقد و بررسی Left 4 Dead

 

 

مطمئنا بسیاری از شما نام بازی هایی همچون Counter و Half Life را شنیده و یا بازی کرده اید . همان گونه که شما هم می دانید این دو بازی ۲ تا از بهترین عناوین شرکت بازی سازی VALVE می باشد . شرکت VALVE به ساخت بازی های بی نظیر اول شخص و همین طور با قرار دادن نوآوری های جدید و خلق سبک های گوناگون بازی های رایانه ای معروف است و همه ی دوستداران بازی با آن آشنایی دارند . و باز بار دیگر این شرکت دست به ساخت یک بازی اول شخص و البته با نوآوری های زیاد زده است که باعث کسب مقام های بالایی در رده های مختلف از سایت های معروف دنیای بازی گرفته است .

 

 

نقاط مثبت : صداگذاری عالی , گیم پلی خوب , حالت چند نفره , فیزیک خوب و …

نقاط منفی : داستان ضعیف , گرافیک نسبتا ضعیف , کمبود اسلحه و …

داستان بازی به طور کاملا واضح یک داستان کلیشه ای و قابل پیش بینی است . داستان بازی به این گونه است که یک ویروس ناشناخته در سطح شهر لس آنجلس پخش می شود و تمامی افرادی که با آن تماس پیدا کرده اند را تبدیل به زامبی می کند . در این بین فقط ۴ نفر از مردم شهر به دلایل نامعلوم به این ویروس مبتلا نمی شوند و سالم می مانند و باز به طور نامعلومی همدیگر را در شهر می یابند . حالا همانطور که گفته شد شما به راحتی می توانید بقیه داستان را پیش بینی کنید . مانند یک فیلم سینمایی باید با همکاری همدیگر از دست زامبی های موجود در شهر فرار کرده و با بی سیم گروه نجات را خبر کنید و از شهر فرار کنید .

البته این داستان مربوط به بخش Single بازی است . ۴ شخصیت موجود در بازی Zoey , Bill , Louise و Francis هستند و هریک دارای مهارت ها و خصوصیات خاص خود می باشند . البته شما با انتخاب هر یک از این شخصیت ها برای انجام بازی مراحل یکسان و کارهای یکسانی را باید انجام دهید و تقریبا هیچ فرقی نمی کند که شما کدام را انتخاب می کنید .

حالا به معرفی هر یک از این شخصیت ها می پردازیم :

Bill : پیر ترین شخصیت موجود در بازی است و از تجربه ی بسیار بالایی برخوردا است . Bill اسلحه ی M4 را بیشتر از اسلحه های دیگر می پسندد و دوست دارد تا با آن زامبی های رو به روی خود را نابود کند .

Francis : خشن ترین شخصیت همین Francis است و اسلحه ی مورد علاقه اش هم شاتگان است .

Louise : شخصیتی سیاه پوست با اسلحه ی مورد علاقه ی Uzi !

Zoey : تنها شخصیت زن بین ۴ کاراکتر اصلی بازی است و بیشتر دو کلت و یا Rifle را می پسندد .

البته هیچ چیزی از زندگی و سابقه ی این ۴ شخصیت معلوم نیست و هیچ کس نمی داند که چطور همدیگر را پیدا کرده اند و قصد فرار با هم را دارند .

در بازی ۶ نوع از زامبی وجود دارند که به معرفی ویژگی های هر یک از این زامبی ها می پردازیم :

زامبی های معمولی : این نوع زامبی ها هیچ کار خاصی را انجام نمی دهند و مانند زامبی های دیگری که در بازی های مختلف همچون Resident Evil دیده اید عمل می کنند . با این تفاوت که این زامبی ها سریعتر و باهوش تر هستند . بیشتر زامبی های موجود در بازی از این نوع اند و کشتن آنها هم کاری ندارد .

زامبی های Hunter : این نوع زامبی ها قادر به پریدن به فواصل طولانی هستند و می توانند از فواصل دور به روی شما بپرند . این نوع زامبی ها همیشه در حال نیم خیز و آماده ی حمله به شما هستند .

 

زامبی های Bomber : این نوع از زامبی ها خیلی جالب هستند و باید مواظب آنها باشید . این زامبی ها دارای هیکلی چاق هستند و به راحتی میمیرند . تنها نکته ی موجود در آنها این است که در هنگام برخود تیر به آنها منفجر می شوند و ماده ی لجن مانندی به اطراف پرت می کنند . مواظب باشید که آنها را در نزدیکی خود از بین نبرید . چون با منفجر شدن آنها آن ماده به روی صورت شما می ریزد و تا مدتی مانع دید شما می شود و این فرصتی مناسب برای دیگر زامبی ها برای حمله به شماست .

 

زامبی های Smoker : این زامبی ها دارای جان بیشتری نسبت به زامبی های قبلی هستند و سلاح آنها برای مقابله با شما زبانشان است ! آنها می توانند از فواصل دور با زبان دراز و چسبنده ی خود شما را بگیرند و به طرف خود بکشند و بعد شما را زیر مشت و لگد از بین ببرند .

زامبی های Tank : از این زامبی ها تعداد کمی در بازی موجود می باشد . مشخصه ی آنها هیکل بزرگ و نیروی بسیار آنهاست . وقتی که راه می روند زمین زیر پایشان می لرزد و وقتی شما را احساس می کنند بدون هیچ مقدمه ای به سمتتان می آیند و هر چیزی را که در سر راهشان باشد به چندین متر آن طرف تر پرت می کنند . البته با شما هم همین کار را می کنند .

 

زامبی های Witch : بر خلاف ظاهر آرام و معصومشان از بقیه زامبی ها خطرناک ترند . این زامبی ها از همه ی زامبی های قبلی جان بیشتری دارند . این زامبی ها با صدای گریه شما را به سوی خود جذب می کنند و اگر نور چراغ قوه و یا تیری به سمت آنها زده شود به سرعت به سمت شما حمله می کنند . جالب اینجاست که این نوع زامبی فقط به سمت کسی که به او تیر می زند و یا نور به سمت او گرفته است حمله می کند . بهترین راه برای اینکه به آنها بر نخورید این است که بدون هیچ سروصدایی از کنار آنها رد شوید .

گیم پلی بازی بر کار گروهی ۴ نفره استوار است و شما باید یکی از ۴ شخصیت بالا را برای انجام بازی انتخاب کنید . در این بازی به هیچ وجه نمی توان بدون همکاری بازی را به اتمام رساند و خود را از این شهر وحشتناک نجات داد . پس نباید هیچ وقت به فکر کار یک نفره بیفتید که در این صورت مرگ شما حتمی خواهد بود . البته در بخش Single دوستان شما به خوبی با شما همکاری می کنند . مثلا اگر در بین انبوهی از زامبی ها گیر کنید به سرعت خود را برای یاری به شما می رسانند . حتی اگر زخمی هم شوید به کمکتان می آیند و از جان خود به جان شما می دهند .

 

در بازی هیچ چیزی به نام مخفی کاری وجود ندارد و شما باید بر اصل بکش و برو بازی را انجام دهید . یعنی اینکه اصلا در بازی چیزی به نام فکر کردن وجود ندارد و شما باید هرکسی را که در جلو و یا حتی در پشت خود دیدید را از بین ببرید .

در بازی تعداد بسیار کمی اسلحه وجود دارد که بسیار زجر آور است . در کل ۵ نوع سلاح کلت , شاتگان , M4 , Uzi , Rifle در بازی موجود است و شما فقط می توانید به همراه کلت یکی از ۴ سلاح دیگر را بردارید . یک نکته ی عجیب هم اینجاست که کلت شما به هیچ وجه بدون تیر نمی شود و دارای تیر بی نهایت است .

بخش چند نفره ی بازی از بخش یک نفره ی آن به مراتب بهتر و هیجان انگیز تر است و مطمئنا کسی که یکبار این بخش را تجربه کند دیگر به بخش یک نفره بر نخواهد گشت . این بخش نیز به دو قسمت Campaign و Versus تقسیم می شود . در بخش اول شما می توانید همان بخش یک نفره را به صورت ۴ نفره بازی کنید و هر نفر می تواند نقش یکی از ۴ شخصیت بازی را انتخاب و بازی را با کمک هم انجام دهید . البته همانطور که خواهید دید دیگر از آن همکاری و از جان گذشتگی که در بخش یک نفره شاهد آن بودید خبری نیست و اگر سعی نکنید که به آن همکاری برسید از دست دادن جانتان ۱۰۰% خواهد بود . در بخش Versus شما می توانید با ۸ نفر بازی را انجام دهید . ۴ نفر عضو شخصیت های اصلی و ۴ نفر هم زامبی که در این بخش می توانید طعم زامبی بودن را احساس کنید و حتما از آن خوشتان خواهد آمد .

 

گرافیک بازی به دلیل وجود صدها زامبی در هر مکان خوب است و زامبی ها و شخصیت های موجود در بازی با ظرافت خوبی کار شده اند و با اینکه در قسمت های مختلف بازی شاهد وجود تعداد زیادی از زامبی ها هستیم بازی با افت فریم دچار نمی شود و این خود یکی از خصوصیات مثبت بازی است , البته می توان گفت که گرافیک آن مثل بازی های نسل جدید نیست و نسبتا ضعیف است و جای کار بیشتری را می طلبید .

فیزیک بازی هم در حد عالی است و اگر با اسلحه ی خود به اعضای بدن زامبی ها شلیک کنید شاهد قطع شدن آن عضو از بدن همان زامبی هستید . یعنی اگر ده زامبی به سمت شما بیایند و شما به سمت یکی از آنها شلیک کنید فقط عضوی که به آن تیر اصبت می کند قطع می شود و دیگر شاهد این نخواهید بود که عضو بدن بقیه زامبی ها هم قطع شود .

یکی از مهم ترین قسمت هایی که برای هر بازی به سبک ترسناک لازم است قسمت صداگذاری و موسیقی آن بازی می باشد که بازی LEFT 4 DEAD آن را به خوبی انجام داده است و با موسیقی دلهره آور و صداگذاری بی نقص شخصیت ها و محیط اطراف حس یک بازی ترسناک را به خوبی به بازیکن القا می کند .

 

همانطور که در ابتدای این مطلب گفتم این بازی جوایز زیادی را از سایت ها و مجلات مختلف دریافت کرده است و در این قسمت برخی از این جوایز را نام می برم : بهترین بازی Online سال ۲۰۰۸ , بهترین بازی اول شخص تیراندازی ۲۰۰۸ , بهترین صداگذاری ۲۰۰۸ را از مجلاتی همچون Gamespy , X-Play و Spike TV در یافت کرده است . همچنین سایت IGNمعتقد است که این بازی بهترین بازی چند نفره ی سال ۲۰۰۸ برای کنسول XBOX 360 و PC است .

 

[ یک شنبه 29 تير 1393برچسب:,

] [ 22:52 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

صفحه قبل 1 صفحه بعد

the walking dead

 این آخرالزمان لعنتی دوست داشتنی!

The Walking Dead، همان چیزی است که در ابعادی کوچک تر، از بقیه بازی های زامبی کشی (!) مثل Resident Evil توقع دارم. یعنی به جای اکشن و هیجان لذت، شیوع این بیماری بهانه‌ای باشد برای واکاوی و نمایش روابط و مناسبات انسان‌ها در شرایطی نامتعادل. این که انسان که پیچیده‌ترین و باشعورترین موجود روی زمین است؛ آیا پس از به هم خوردن نظم زندگی‌اش هم چنان همان انسان قبلی باقی می‌ماند یا خیر؟ این‌که تلاش برای بقا تا چه حد او را از انسان بودن دور می‌کند؟ مرزهای اخلاقی او در شرایط جدید آیا زیر پا گذاشته می‌شود یا خیر؟ اصلا در دنیای آخرالزمانی «انسان» بودن چه قدر اهمیت دارد؟! TWD، بازی که بر اساس کمیک معروفی به همین نام نوشته «رابرت کرکمن» ساخته شده، در حال حاضر تنها بازی است که این سوالات را مطرح می‌کند و به تمام آنان پاسخ می‌دهد.

این مطلب حاوی قسمت‌های مهمی از داستان این بازی است، چنان‌چه بازی را انجام نداده‌اید به شما توصیه نمی‌شود.

تقریبا ۹۰ درصد حوادث مهم بازی به صورت ناگهانی و غیرقابل پیش بینی رخ می‌دهند.

روایت داستان بازی فوق العاده است! در بازی، به صورت مسلسل وار شاهد نقاط اوج و فرود هستیم. ریتم میخکوب کننده کار به گیمر فرصت نفس کشیدن نمی‌دهد. نویسندگان بازی اساس داستان خود را بر روی دو کلمه استوار کرده‌اند: تعلیق و غافلگیری. از همان شروع بازی که «لی» وارد خانه‌ی «کلمنتاین» می‌شود؛ این تعلیق خودش را هویدا می‌کند. از همان لحظه تا پایان بازی ما همیشه منتظر یک اتفاق هستیم. می‌دانیم که هر لحظه ممکن است یک اتفاق بد رخ دهد. حتی در آرام ترین سکانس‌ها و لحظه‌ها هم بوی یک اتفاق ناخوشایند به مشام می‌رسد. این مساله قدرت نویسندگان بازی را در فضاسازی نشان می‌دهد. ایجاد تعلیق کار هر کسی نیست و نویسندگان درجه دو معمولا از تمهیدات ساده‌تری مثل شوک استفاده می‌کنند. عنصر غافل‌گیری، چاشنی دیگری است که در کنار تعلیق، جذابیت بازی را دو چندان کرده است. تقریبا ۹۰ درصد حوادث مهم بازی به صورت ناگهانی و غیرقابل پیش بینی رخ می‌دهند. نویسندگان بازی، تعلیق را ایجاد می کنند، مخاطب را منتظر نگه می‌دارند، اما به جای این‌که همان چیزی را که او منتظرش است نمایش دهند، یا شدت حادثه را بیش تر می‌کنند و یا این که زمان این اتفاق و نقطه اوج را کمی عقب یا جلو می‌کنند و با یک غافلگیری اساسی، گیمر را میخکوب می‌کنند. بهترین نمونه اش فصل مشاجره «لیلی» و «کارلی» (اگر «کارلی» را نجات داده باشید!) در اپیزود سوم است. قبل از بررسی این سکانس بهتر است برگردیم به اپیزود اول و مشاجره «لری» و «کنی» در داروخانه. در آن جا هم بحث بالا می‌گیرد. باید سریع واکنش نشان دهید و دیالوگ هایتان را انتخاب کنید. هر لحظه به نقطه جوش نزدیک می‌شویم و منتظر یک اتفاق هستیم. اما سازندگان بازی تنها به تعلیق بسنده می‌کنند و این بحث را با واکنش «لی» به پایان می‌رسانند. حالا برگردیم به مشاجره «لیلی» با «کارلی». با پیش زمینه ای که از مشاجره قبلی در ذهن داریم انتظار داریم این جا هم با مداخله «لی» بحث به سرانجام برسد. اما نویسندگان بازی با یک غافلگیری و شوک حیرت انگیز، مخاطب را میخکوب می کنند! «لیلی» یک گلوله در مغز «کارلی» خالی می کند. کاری که نه ما و نه هیچ یک از شخصیت‌های بازی انتظارش را ندارند (اما به دلیل آشفتگی عصبی «لیلی» پس از کشته شدن پدرش کاملا منطقی است). این غافل گیری چنان ماهرانه انجام می‌شود که تا پایان این اپیزود و حتی تا پایان بازی محال است آن را فراموش کنیم. اگر اشتباه نکنم بیش تر از ۸۰ درصد گیمر ها در این صحنه «لیلی» را در جاده رها می‌کنند. یک واکنش کاملا طبیعی!

نکته دیگر این که در صورت نجات «کارلی»، نویسندگان بازی به طرزی زیر پوستی و هوشمندانه «کارلی» را به «لی» نزدیک می‌کنند. اگر وقتی مسئول جیره بندی غذاها هستید به «کارلی» هم یک سهم بدهید، اون آن را نمی‌پذیرد و از شما می‌خواهد آن را برای شرایط اضطراری نگه دارید. یا در جایی دیگر این «کارلی» است که از شما می خواهد حقیقت زندگی تان را برای بقیه بازگو کنید. همین رابطه‌ی خفیف اما آینده دار باعث می‌شود صحنه کشته شدن «کارلی» همچون آواری بر سرتان خراب شود!

در طول بازی، هر کس در هر جایگاهی احتمال مرگش وجود دارد. هیچ کس مصون نیست.

«جی.کی.رولینگ»، خالق هری پاتر در مصاحبه‌ای گفته بود که بعد از نوشتن فصل کشته شدن «سیریوس بلک» در کتاب پنجم (محفل ققنوس)، به آشپزخانه رفته و گریه کرده است. وقتی فرزندش او را می‌بیند و دلیل گریه‌اش را می‌پرسد؛ «رولینگ» در جواب می‌گوید: من یک نفر را کشتم! خلق یک شخصیت کار ساده‌ای نیست. برای باورپذیر کردن آن شما محبورید به او هویت بدهید، برایش شناسنامه صادر کنید، اخلاق و سلایقش را مشخص کنید. روزها و شب‌ها را در حال فکر کردن و پروبال دادن به این شخصیت می‌گذرانید. و سخت‌تر از خلق یک شخصیت، کشتن آن است. کشتن یک شخصیت، در واقع حذف بخشی از وجود خودتان است. به همین دلیل کم‌تر نویسنده‌ای جسارت نابودی شخصیت‌های خود را دارد. اما در TWD اوضاع کاملا برعکس است. مرگ شخصیت‌ها اصلا به یکی از عناصر اصلی و ویژگی‌های بازی تبدیل می‌شود. همان تعلیقی که در پاراگراف قبلی اشاره کردم، بخشی از موفقیت خود را مرهون همین بی رحمی ستودنی نویسندگان بازی است. در طول بازی، هر کس در هر جایگاهی احتمال مرگش وجود دارد. هیچ کس مصون نیست. سازندگان بازی این تفکر را به تدریج و هوشمندانه وار کار می‌کنند. اولین مرگ بازی چندان تاثیرگذار نیست. راننده پلیس در همان ابتدای داستان کشته می‌شود که البته چون شناخت آن چنانی از او نداریم، در یاد نمی‌ماند. کمی بعد، پسر مزرعه داری که به «لی» و «کلمنتاین» سرپناه داد. و تا پایان با فاصله‌های زمانی معین، هر بار یک یا دو نفر کشته می‌شوند. و هر مرگ از مرگ قبلی وحشتناک تر و شوک آورتر است.

پس از گذر از این همه بدبختی مهم ترین چیزی که این افراد از دست می‌دهند، انسانیت است.

در اپیزود دوم «لری»، پدر «لیلی» به طرز فجیعی می‌میرد. در اپیزود سوم، «کارلی»، «کاتجا» و «داک»، … .این خشونت و بی رحمی اگر تا این حد وجود نداشت، TWD به این موفقیت نمی‌رسید. چرا که مساله اصلی کنش و واکنش شخصیت‌ها و تاثیر آن‌ها در این مرگ ها است. وقتی «کنی» با یک بلوک سر «لری» را رسما له می کند!، یا «لیلی» تنها به خاطر اتهامی که بعدا می‌فهمیم حقیقت نداشته یک گلوله در سر «کارلی» خالی می‌کند، یا وقتی باز هم «کنی» («کنی» بیچاره!) با چشمان خود مرگ همسر و فرزندش را می‌بیند، سوالی که به ذهن می‌آید این است که آیا تفاوت زیادی بین این انسان ها و زامبی ها وجود دارد؟! پس از گذر از این همه بدبختی مهم ترین چیزی که این افراد از دست می‌دهند، انسانیت است. در یکی از صحنه‌های شاهکار فصل پنجم، «لی» خود و «کلمنتاین» را با خون یک زامبی آغشته می کند. آن ها متوجه می شوند که با این سرو وضع زامبی‌ها کاری با آن ها نخواهند داشت. هر دو به بیرون می‌روند و در یک نمای فوق العاده از پشت سر، آن دو را می‌بینیم که در دل جمعیت زامبی‌ها حل می شوند. و در این صحنه واقعا تفاوت زیادی بین آن‌ها و جمعیت زامبی نمی‌بینیم!‌ سازندگان بازی در این نمای عالی، به طور غیر مستقیم اعلام می‌کنند پس از تحمل و روبه رویی با این همه سختی و خشونت و بی رحمی، در این لحظه (پایان داستان) دیگرهیچ تفاوتی بین انسان و زامبی وجود ندارد!

رابطه بین «لی» و «کلمنتاین» عالی به تصویر کشیده شده است.

«کلمنتاین»، بدون تردید مهم‌ترین شخصیت بازی است. کودک هشت ساله‌ای که ۹۰ درصد اتفاقات بازی از فیلتر نگاه معصوم و پاک او می‌گذرد و به ما می‌رسد. «کلمنتاین» آرام، ساکت و تودار است و با هر حادثه‌ای این ویژگی‌ها عمیق‌تر هم می‌شوند. تلاش‌های «لی» هم برای دور کردن او از حقایق وحشتناک فایده‌ای ندارد. او همه چیز را می‌بیند. همیشه در حال فکر کردن است. معلوم نیست در ذهن این کودک چه می گذرد؟! ابعاد فاجعه ای که در حال وقوع است بسیار فراتر از ظرفیت و درک کودکی چون اوست. رابطه بین «لی» و «کلمنتاین» عالی به تصویر کشیده شده است. «لی» بعد از اطمینان از مرگ خانواده خودش، تمام امید و انگیزه‌اش برای بقا در «کلمنتاین» خلاصه شده است و برای او دست به هر کاری می‌زند. بعد از مبتلا شدن هم در اپیزود پنجم، خود را به طور کامل فراموش کرده و فقط به نجات «کلم» فکر می‌کند. در آن نماهای پایانی بسیار عالی هم «لی» آخرین دقایق عمرش را صرف آموزش و نصیحت «کلمنتاین» می‌کند. و این صحنه چه قدر تاثیر گذار است!

نویسندگان بازی به جای آن که پیام و موضوع مورد نظرشان را در قالب دیالوگ‌های خشک و سطحی به خورد گیمر دهند، با خلق یک موقعیت و فضاسازی بی‌نظیر، دست مخاطب را در دنبال کردن هر موضوعی که خود دوست دارد، باز می‌گذارند. می‌توانید از جان فشانی و فداکاری «لی» لذت ببرید، یا سرنوشت «کلمنتاین» در فقدان «لی» شما را به خود مشغول کند، یا سرنوشت «کریستا» و «امید»، و یا همراه با «کلم» شاهد خاموشی «لی»، کسی که نا آرام و مضطرب خواهد مرد چرا که هم‌چنان نگران «کلمنتاین» است، باشید. «لی» استاد دانشگاه بود که با قتل همسرش و سناتوری که با او رابطه داشت، به زندان محکوم شده بود. او رابطه خوبی با خانواده اش نداشت و همواره از این موضوع احساس ندامت می‌کرد. «کلمنتاین»، آخرین امید «لی» برای انجام یک کار درست بود.

خانواده «سنت جان» برای سیر کردن شکم خود به آدم خواری روی آورده‌اند!

فصل ملاقات با خانواده «سنت جان» در اپیزود دوم یکی از درخشان‌ترین بخش‌های بازی است. تعلیقی که در این سکانس ایجاد می‌شود، حیرت انگیز است! از همان نمای ابتدای معرفی دو برادر،‌ می‌دانیم که یک جای کار می‌لنگد و هر چه جلوتر می‌رویم سایه این شک بلندتر می‌شود. نقطه اوج این فصل، شب حادثه است. «لی» به بهانه شستن دست‌ها برای پیدا کردن دوستش، «مارک» به طبقه بالا می‌رود. و در کمال ناباوری می‌بیند که دوستش با دو پای قطع شده (یک غافل گیری دیگر!) آخرین لحظات عمرش را می‌گذراند. خانواده «سنت جان» برای سیر کردن شکم خود به آدم خواری روی آورده‌اند! تلاش برای بقا به هر قیمتی نکته‌ای است که در این بازی بارها می‌بینیم. «لی» و دوستانش در سردخانه‌ای زندانی می‌شوند. در این جاست که «کنی» باز هم فقط به خاطر یک احتمال ساده، «لری» را می‌کشد و «لیلی» ناباورانه جسد پدرش را نظاره می‌کند. نکته جالب این است که هم «لیلی» و هم «کنی» حتی بعد از مرگ عزیزترین نزدیکان خود باز هم به پیشروی ادامه می‌دهند و از پای در نمی‌آیند. این میل مفرط به زندگی و امید به آینده معلوم نیست؛ معلوم نیست از کدام بخش از ذهن پیچیده انسان نشات می‌گیرد!

ببینید چه میزانسن چند لایه فوق العاده‌ای به کار رفته است.

برگردیم به بحث اصلی، «لی» و بقیه موفق می‌شوند از سردخانه خارج شوند. اوج هنر قصه گویی را در این جا می‌توانید مشاهده کنید. یک باران سینمایی ناب (!) در حال باریدن است. زامبی‌ها هم راهی برای نفوذ پیدا کرده‌اند. در این آشفته بازار شما باید هم این خانواده دیوانه را از سر راه بردارید و هم «کاتجا» و «داک» را پیدا کنید. تمام نماهای این سکانس شاهکار هستند. مثل جایی که «برندا»، مادر خانواده «سنت جان»، «کاتجا» را به گروگان گرفته است. ببینید چه میزانسن چند لایه فوق العاده‌ای به کار رفته است. یک نمای اور شولدر از «لی» در لایه اول، لایه بعدی «برندا» و «کاتجا» که به آرامی از پله ها بالا می‌روند، لایه بعدی «مارک» که به زامبی تبدیل شده و در حال حمله به «برندا» است و در لایه‌ی آخر هم پنجره کوچکی که هراز چند گاهی از طریق رعد و برق؛ باریکه‌ی نوری را وارد فضای این خانه تاریک می‌کند. نمای پایانی این سکانس هم محشر است. در یک نمای bird of view (نمایی که از بالا در آسمان به سمت زمین گرفته می شود)، «لی» و دوستانش «اندرو» (توصیه می‌کنم او را نکشید!) را رها می کنند و می‌روند. قطرات باران درست از کنار دوربین می‌گذرند و به سمت زمین می‌روند، در حالی که زامبی‌ها به سمت «اندرو» در حال حرکت هستند؛ او ناامیدانه از «لی» می‌خواهد که او را به قتل برساند! TWD، از نظر استفاده درست از عناصر سینمایی در بین بازی‌های این نسل کم نظیر است.

صحنه رویارویی با مردی که «کلمنتاین» را در اپیزود پنجم می دزدد هم یک سکانس فوق العاده است. این مرد غریبه، صاحب همان ماشین پر از آذوقه ای است که «لی» و همراهانش در پایان اپیزود دوم، آن را دزدیدند. پس از این اتفاق این مرد تمام خانواده‌اش را از دست می‌دهد. به همین دلیل او تمام این مدت را در تعقیب «لی» سپری می‌کند. در جنبه‌ای نمادین، این مرد حکم وجدان لی را دارد که در قالب یک انسان حلول کرده است. او رودرروی «لی» و با هم تمام اتفاقات گذشته را مرور می‌کنند. تمام بدی‌ها، ظلم‌ها و بی رحمی‌هایی که «لی» مرتکب شد. تمام آن‌ها را بر صورت «لی» می‌کوبد و هم ما و هم «لی» آن‌ها را در ذهن مرور می کنیم و از خود می پرسیم: آیا ارزشش را داشت؟! TWD، مهم‌ترین کاری که انجام می دهد نمایش پیچیدگی و تودرتو بدون روابط انسانی است. مرز بین عقل و احساس، کار درست و نادرست و … . درست مانند فیلم‌های اصغر فرهادی ما در هر صحنه خود را جای «وضعیت» شخصیت‌ها می گذاریم و درباره اتفاقات داوری می‌کنیم. اگر ما بودیم چه می‌کردیم؟! و حالا این مرد در صحنه پایانی در حکم وجدان «لی» او را محاکمه می‌کند و از او جواب می‌خواهد. او «لی» را به خاطر اعمالی که انجام داده مستحق مرگ می‌داند. مجازاتی که البته «لی» خودش گرفتارش شده و دارد به آن نزدیک تر می‌شود!

یکی از دیالوگ هایی که برای انتخاب وجود دارد، تحسین این عمل آن‌هاست!

در پایان بازی بعد از نوشته شدن نام عوامل سازنده، «کلمنتاین» را می‌بینیم که به توصیه «لی» عمل کرده و از شهر خارج شده است. او روی یک تنه درخت می‌نشیند. ساکت تر و غمگین تر از همیشه است. شاید از نظر جسمی هم چنان سالم باشد ولی از نظر روحی به یک نابودی اساسی رسیده است. تصویر یک دختر خردسال غمگین که یک سلاح هم اندازه سرش را در دست گرفته، از آن نماهای بکری است که در کم تر بازی و فیلمی می‌بینیم. در همیین اپیزود پنج بعد از این‌که «لی» و بقیه راهی از اتاق زیر شیروانی به یک خانه دیگر پیدا می‌کنند، زن و شوهری را می‌بینیم که روی تخت دراز کشیده و خودکشی کرده‌اند. یکی از دیالوگ هایی که برای انتخاب وجود دارد، تحسین این عمل آن‌هاست! راستش را بخواهید با دیدن آن نمای پایانی از «کلمنتاین» همین تصمیم به ذهن من رسید! کاش همان ابتدای داستان، «لی» خود و «کلمنتاین» را می‌کشت! تمام این بلاها، بدبختی‌ها و مهم تر از همه این تنهایی که «کلم» به آن دچار شده، اصلا ارزشش را نداشت!

خبر ساخت سری دوم این بازی تاییده شده است. از این خبر هم خوشحالم هم ناراحت. خوشحال هستم چون این بازی پتانسیل فراوانی دارد و حیف است رها شود. و ناراحت هستم چون واقعا دیگر تحمل این همه تلخی و ویران گری را ندارم! اصلا دوست ندارم پنج اپیزود دیگر تمام این احساسات تلخ و ناامید کننده را دوباره تجربه کنم. هر چند که تمام این‌ها حرف است. با عرضه اپیزود اول سری دوم، اولین کسی که آن را بازی می‌کند خودم هستم!

[ شنبه 28 تير 1393برچسب:,

] [ 16:18 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

صفحه قبل 1 صفحه بعد

با آخرین اطلاعات و تریلر از عنوان The Walking Dead: Season Two – Episode 4 همراه شوید

 

با آخرین اطلاعات و تریلر از عنوان The Walking Dead: Season Two – Episode 4 همراه شوید

تنها یک هفته به انتشار The Walking Dead: Season Two – Episode 4 مانده . عنوانی که توسط استودیوی Telltale که پنجگانه The Wolf Among US را به پایان رسانده؛ ساخته شده. حال تریلر و همچنین تاریخ عرضه این عنوان به صورت رسمی از سوی این استودیو منتشر شده که در ادامه به آن پرداخته ایم.

فصل چهار از قسمت دوم The Walking Dead را می توانید آخر هفته در پلتفرم های زیر تجربه کنید :

  • ۲۲ جولای : Steam و فروشگاه Telltale برای PC/Mac، در آمریکای شما برای PlayStation 3 و VIta در PS Store .
  • 23 جولای : Xbox 360 و PlayStation Store در اروپا و برای PS3 و VIta  .
  • ۲۴ جولای : بر روی App Store برای iOS .

در ادامه می توانید تریلر این عنوان را مشاهده کنید :

media.multiplayer.it/files/2014/07/17/29346-the-walking-dead-season-two-episode-4-amid-the-ruins-il-trailer-ufficiale-che-annuncia-la-data-duscita.hi.mp4

**دانلود تریلر با کیفیت hd از بالا**

[ جمعه 27 تير 1393برچسب:,

] [ 19:23 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

صفحه قبل 1 صفحه بعد

بهترین بازی های نسل هفتم به انتخاب بازی سازان

وبسایت gameinformer به سراغ بازی سازان نسل هفتم رفته و به انتخاب آن ها ۵ بازی برتر نسل هفتم را انتخاب کرده در بین این انتخاب ها عناوین عجیبی مانند Xenoblade به چشم می خورد که جایگاه اولی برای آن دور از انتظار بود و نکته جالب دیگر،تمایل بازی سازان کمپانی سونی به انتخاب بازی ها مولتی پلتفرم برای جایگاه اولی، قابل توجه است.

 
 

EndOfAnEra DevTop5 pg2 برنامه نویس Uncharted:عنوان Gears of War دومین بازی برتر نسل قبل بود|بهترین بازی های نسل قبل از دید 34 توسعه دهنده دیگر

EndOfAnEra DevTop5 pg3New برنامه نویس Uncharted:عنوان Gears of War دومین بازی برتر نسل قبل بود|بهترین بازی های نسل قبل از دید 34 توسعه دهنده دیگر

EndOfAnEra DevTop5 pg4 برنامه نویس Uncharted:عنوان Gears of War دومین بازی برتر نسل قبل بود|بهترین بازی های نسل قبل از دید 34 توسعه دهنده دیگر

EndOfAnEra DevTop5 pg5 NEWER برنامه نویس Uncharted:عنوان Gears of War دومین بازی برتر نسل قبل بود|بهترین بازی های نسل قبل از دید 34 توسعه دهنده دیگر

EndOfAnEra DevTop5 pg6 برنامه نویس Uncharted:عنوان Gears of War دومین بازی برتر نسل قبل بود|بهترین بازی های نسل قبل از دید 34 توسعه دهنده دیگر

 

[ جمعه 27 تير 1393برچسب:,

] [ 19:22 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه